خانه داریوش مهرجویی | سرنوشت خانه داریوش مهرجویی

عکس های خوفناک خانه متروک داریوش مهرجویی | سرنوشت ترسناک از خانه داریوش مهرجویی

عکس های خوفناک خانه متروک داریوش مهرجویی | سرنوشت ترسناک از خانه داریوش مهرجویی

داریوش مهرجویی و همسرش وحیده محمدی‌فر شنبه شب مورخ ۲۲ مهرماه در ویلای شخصی‌شان در مجتمع مسکونی زیبادشت شهرستان فردیس استان البرز به قتل رسیدند. بررسی‌های اولیه مسئولان دادستانی فردیس از این حکایت دارد که این قتل در حوالی ساعت ۲۰:۵۰ تا ۲۲:۳۰ رخ داده است.

داریوش مهرجویی و همسرش وحیده محمدی‌فر شنبه شب مورخ ۲۲ مهرماه در ویلای شخصی‌شان در مجتمع مسکونی زیبادشت شهرستان فردیس استان البرز به قتل رسیدند. بررسی‌های اولیه مسئولان دادستانی فردیس از این حکایت دارد که این قتل در حوالی ساعت ۲۰:۵۰ تا ۲۲:۳۰ رخ داده است. 

داریوش مهرجویی

صبح روز شنبه هفته گذشته اهالی شهرک زیبادشت فردیس بار دیگر شاهد حضور ماموران پلیس و تیم جنایی مقابل ویلای مرحوم مهرجویی بودند. نگاه کنجکاو آن‌ها به دنبال دلیل حضور ماموران می‌گشت که دقایقی بعد خودروی حامل چهار متهم پرونده مقابل ویلا توقف کرد.

بار دیگر متهمان به محل جنایت آورده شدند تا به دور از هیاهو و حضور خبرنگاران، این‌بار مقابل بازپرس پرونده، صحنه جنایت را بازسازی کنند.

کریم متهم اصلی و طراح قتل مرحوم مهرجویی و خانم محمدی‌فر ابتدا وارد حیاط شد و در شروع بازسازی گفت: از لوله گاز بالا رفته و با عبور از سیم خاردار‌ها به داخل حیاط وارد شدیم. می‌خواستیم از پشت در برویم، اما همدستم که در آن شهرک سرایدار باغ بود گفت آن سمت دوربین دارد و اگر برویم زود شناسایی می‌شویم.

داریوش مهرجویی

متهم ادامه داد: وقتی رسیدیم هنوز هوا کامل تاریک نشده بود برای همین پشت برگ‌های سبز چسبیده به دیوار مخفی شدیم و ساعتی بعد دو همدست دیگرمان که یکی از آن‌ها برادرم بود به ما ملحق شد.

کریم در مورد نحوه ورود به داخل خانه گفت: فکر کنم ساعت نزدیک ۹شب بود که تصمیم گرفتیم نقشه را عملی کنیم. در ورودی ساختمان ویلای مهرجویی باز بود، خیلی راحت وارد شدیم. داریوش مهرجویی در سالن روی مبل نشسته بود و تلویزیون تماشا می‌کرد و همسرش داخل اتاق خواب بود. تا وارد شدیم او به سمت ما آمد و شروع به سروصدا کرد. برادرم با چوب چهار ضربه به سرش زد که بعد من با چاقو دو ضربه به گلویش زدم و او روی زانو نشست. ضربه سوم را به گلویش زدم و بعد چاقو را به سمت قفسه سینه و شکمش کشیدم که دیگر بی‌جان روی زمین افتاد.

داریوش مهرجویی

در ادامه بازسازی صحنه جنایت این‌بار نوبت به بازسازی صحنه قتل وحیده محمدی‌فر رسید. پسر جوانی که با زور وارد اتاق خواب‌شده بود، گفت: همسر مهرجویی پشت در اتاق مخفی شده بود و دستگیره در را گرفته بود که وارد نشویم. من به زور وارد اتاق شدم و داود همدستم پشت‌سر من آمد. او جلوی دهان او را گرفت تا سر و صدا نکند. منم با پارچه مشکی که در کشو بود ابتدا دستانش را بستم و بعد هم دهانش را با دستمال بستیم. از او خواستم طلا‌ها را بدهد که طلا‌ها را از دستش درآورد و به من داد. او ادامه داد: سگ کوچولو در حال پارس‌کردن بود که از اتاق خارج شدم. وقتی سگ از اتاق بیرون آمد دوباره به داخل اتاق رفتم و این‌بار کریم خودش هم بعد از قتل داریوش به داخل اتاق آمد.

داریوش مهرجویی

پسر‌جوان با اشاره به این‌که چاقو در اتاق خواب دست من بود، مدعی شد: همسر مهرجویی با دست و دهان بسته کنار تخت بود. کریم به من گفت بکشش که من ترسیدم و قبول نکردم. او گفت اگر نکشی تو را هم کنار او می‌کشم و می‌روم. ترسیده بودم که با تهدید او، داوود سرش را نگه‌داشت و من چاقو را روی گلویش کشیدم. خون بیرون ریخت و روی زانو افتاد. دوباره یک ضربه دیگر به گلویش زدم که خونش روی لباسم ریخت. از ترس چاقو را انداختم و چند قدم عقب رفتم. کریم چاقو را برداشت و یک ضربه محکم به او زد.

کریم متهم اصلی این جنایت درمورد این‌که چرا ضربه‌ای به خانم محمدی‌فر زده است، مدعی شد وقتی همدستم دو ضربه به گلویش زد و او روی زمین افتاد، من فکر کردم زنده است به‌همین‌خاطر چاقو را از روی زمین برداشتم و یک ضربه‌محکم به او زدم تا مطمئن شوم مرده است.

داریوش مهرجویی

کریم ادامه داد: مرحوم با من خیلی بد رفتاری می‌کرد و طلبم را نمی‌داد من از او کینه داشتم و برای انتقام آن‌ها را کشتم. در خانه کلی طلای دیگر هم وجود داشت که به آن‌ها دست نزدیم و با سرقت همان طلا‌هایی که در دست همسر مهرجویی بود و تلفن‌های همراه‌شان فرار کردیم. ماموران، اما خیلی زود ما را شناسایی کردند و دستگیر شدیم. وقتی همه‌چیز را برعلیه خودم دیدم و فهمیدم نمی‌توانم جنایت را انکار کنم، اعتراف کردم.

داریوش مهرجویی

همه شواهد نشان می‌دهد که خانه ویلایی مهرجویی فاقد هرگونه امنیت بوده است. جایی که قرار بوده خلوت‌گاه سال‌های پیری کارگردان ۸۴ ساله و محلی برای آرامش و خوش‌حالی‌اش باشد، بلای جان او و همسرش شده. فقط یک دوربین مداربسته بالای در ورودی است و دیوارهای خانه‌ بیشتر شبیه حصار هستند. روبه‌روی خانه بیابانی بزرگ و متروک است و دست راستش دیوارهای شهرک کشیده شده که پشت آن‌ها هم بیابان است.

داریوش مهرجویی

این یعنی قاتلان به راحتی در تاریکی از متروکه‌های بیابان وارد خانه شدند. هیچ در و پنجره‌ هم نشکسته و آن‌ها این بار به راحتی پا به خانه گذاشتند. در حالی که گویا بار قبل همسر مهرجویی در خانه را قفل کرده بوده و جانیان بیگانه را ناکام گذاشته بود. دادستانی می‌گوید هنوز دوربین‌ مداربسته چک نشده اما ممکن است که جانیان حتی از روبه‌روی آن نگذشته باشند. روبه‌روی خانه و پشت دیوارهای شهرک تا چشم کار می‌کند بیابان است.

دیدگاه خود را ارسال کنید